محل تبلیغات شما



آره اولش آسان نمود آسان .دلربا. قشنگ. جذاب.دلنشین . مثل نارنجی های پاییز. مثل چایی خوردن تو شهر کتاب . مثل قدم زدن تو پارک نزدیک راه آهن . مثل بوسه های یواشکی تو رستوران زیرزمینی. مثل سر رو شونه ی یار گذاشتن

ولی چند وقتیه افتاد مشکل ها.

دوری . دلتنگی. بی قراری . فشار. استرس.دندون درد. ریزش مو.کابوس. 

ولی میدونی عشق لامصب یه جوری قشنگه که حتی فکر کردن به خاطرات روزای خوش و دلچسب گذشته ، تلخی الانو میشوره میبرهههههه دور دورا به خصوص اگه یار، یارباشه ، یار ترین باشه که هست.

میدونم این روزا هم میرن میگذرن خیلی زود

میدونم خوشی بهمون برمیگرده قشنگ تر از قبل خیلی قشنگ تر

پس صبر میکنم نه تحمل صبر. چون یه جا خوندم که تحمل با درده اما صبر با لذته صبر میکنم این تلخی هاشم به حرمت عشق به حرمت روزای خوش،به حرمت یار

که باور دارم که باز میشه این در 

صبح میشه این شب

صبر داشته باش

خدایا توکل به تو.


این فکر اعصابم را خرد کرد، این که چیزی که باعث میشود آدم تا ته خط برود وبرنگردد در وجودم ندارم. " تری " برای رسیدن به هدفش  بی رحمی و لجاجت مطلق از خود نشان داده بود و من هم میبایست همان لجاجت بی رحمانه را برای ادامه ی راهم بی وقفه به کار ببرم ، وگرنه فقط یه دو روی بی ارزش ترسوی دیگر بودم که حاضرنیست برای هدفش از خود مایه بگذارد.

کتاب " جز از کل "

* عنوانی که برای رسیدن به هدف به کار برده خیلی به دلم نشسته بی رحمی و لجاجت مطلق

فکر میکنم تنها راه رسیدن به خواسته هامون همین باشه و بس


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

به خاطر تو اسکوتر برقی